وبلاگ دامپزشک - بانک مقالات دامپزشکی



داستان این کتاب از زبان دانا روایت می شود که در تعطیلات تابستان به همراه خواهرش درنا نزد عموی خویش به نام عمو مجید» در اصفهان می‌روند که یک دامپزشک است و در اداره کل دامپزشکی کار می‌کند.
عمو مجید که دامپزشک موفق، خوش سیما و خوش بیانی است، دانا و درنا را برای آشنایی با حرفه دامپزشکی به بازدید از اداره دامپزشکی می‌برد و از نزدیک آنها را با وظایف یک دامپزشک در زمینه بهداشت مواد غذایی، کنترل و درمان بیماری‌های حیوانات، واکسیناسیون دام و طیور، آشنا می‌کند.
عمو مجید، برای آشنایی بیشتر دانا و درنا آنها را با خود به فروشگاه مرغ و ماهی، گوشت فروشی، درمانگاه دامپزشکی، مرغداری، گاوداری، گوسفنداری، اسب‌داری، استخر پرورش ماهی، کارخانه خوراک آبزیان، و زنبورداری می‌برد و اهمیت کار دامپزشک را در هر یک از این واحدها برای دانا و درنا به زبان ساده توضیح می‌دهد.

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت تفریحی ایران پارس ویدیو مردی تنها وخسته اززمونه بازیگران و سلبریتی ها آهنگ هاي جديد بلاگی برای فایل ها در مقام طلب مهندس جواد اماني اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها مؤسسة فرهنگي امام صادق(ع)